فوتبال را از قاب نقاشی تماشا کنید
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۲۴۹۷
برخی بر این باورند که از «تصویر و فوتبال» ترکیب بهتری نسبت به «فوتبال و فیلم» یا «فوتبال و ادبیات» حاصل شده است؛ زیرا تلاش برای تحمیل ساختاری دراماتیک بر ذات طبیعی فوتبال و گنجاندن آن در قالب فیلمنامه، در اغلب مواقع به شکست میانجامد.
به گزارش ایسنا، در بازی فوتبال نوعی زیبایی شناسی وجود دارد که با نزدیک شدن به آن و آگاهی میتوان آن را شناخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه به تعدادی از آثار هنری جهان میپردازیم که در سبک های مختلف نقاشی به ماهیت بازی فوتبال پرداختهاند:
دو جین ـ زنان چینی که کوجو بازی میکنند
ورزش چینی «کوجو» (توپ ضربهای) به عنوان یک تمرین آموزشی نظامی در دوره ایالتهای جنگطلب (۴۷۶-۲۲۱ قبل از میلاد)، دوره ای که جنگ شدید در سرتاسر چین با هدف ایجاد یک امپراتوری چینی و همچنین اصلاحات اداری و نظامی و ادغام درگرفت، آغاز شد و در طول سلسله هان (۲۰۶ قبل از میلاد - ۲۲۰ پس از میلاد) به یک سرگرمی برای نجیبزادهها تبدیل شد.
این نقاشی توسط دو جین، نقاش سلسله مینگ (۱۴۶۵-۱۵۰۹) زنان درباری را نشان میدهد که ظاهراً با پوششی که حرکت پاهایشان را محدود کرده، مشکلی ندارند و در حال بازی کوجو در باغی هستند.
توماس وبستر ـ فوتبال یا بازی فوتبال (۱۸۳۹)
«فوتبال انجمنی» از انواع قدیمی فوتبال است که عادتا بهعنوان فوتبال عامیانه طبقهبندی میشده و بین تیمهای شهرها و روستاهای همجوار که شامل تعداد نامحدود بازیکن بودهاند، برگزار می شده است. این بازیکنان در میان انبوه جمعیت، تلاش در کشیدن مثانه بادکرده خوک به سمت محلهای نشانگذاری شده واقع در دو سر شهر میکردند. این فوتبال از ورزش مردم عادی انگلیسی قرن دوازدهم شکل گرفت که بهعنوان جشن دینی اعتراف و توبه سهشنبه ها برگزار میشد. وبستر (۱۸۸۶ ـ ۱۸۰۰) نقاش محبوب ویکتوریایی صحنههای روستایی بود. او در این اثر، گروهی از پسران را به تصویر می کشد که یک دروازه بان کوچک عصبی را پشت سر میگذارند.
توماس ام.ام هِمی ـ ساندرلند و استون ویلا
یکی از اولین و دقیقترین نقاشیها از لیگ فوتبال انگلیس، حمله استون ویلا به دروازه شلوغ ساندرلند در دوم ژانویه ۱۸۹۵ را نشان میدهد. بازی با نتیجه ۴ـ۴ مساوی به پایان رسید اما بوم حجیم نقاشی، برای بزرگداشت پیروزی ساندرلند در نخستین لیگ قهرمانی (لیگ برتر فعلی) سفارش داده شده بود.
تیم فوتبال ویلا که در سال ۹۴ لیگ را برده بود، در سال ۹۵ سوم شد اما جام حذفی آن سال را برد. نقاش اثر (حدود ۱۹۳۷ ـ ۱۸۵۰) اساساً یک نقاش مناظر دریایی بود.
اومبرتو بوچونی ـ پویایی یک بازیکن فوتبال (۱۹۱۳)
حرکات متوالی در اثر برجستهترین نقاش و مجسمه ساز آیندهنگر ایتالیایی بوچونی، به صورت همزمان اتفاق افتاده است که در کنار آن زمان، مکان و ماده را در تلاطمهای رنگی سرگیجهآور ترکیب کرده است.
اثر Elasticity (کشسانی) او در سال ۱۹۱۲ خلق شد که انرژی مهیب یک اسب را به تصویر میکشید؛ قبل از اینکه این هنرمند سری آثار «Dynamism» (پویایی) را در سالهای ۱۹۱۳ و ۱۹۱۴ خلق کند. در این آثار بدن انسان، دوچرخهسوار و «اسب + خانهها» به خوبی بازیکن سرعتی فوتبال به نمایش گذاشته شد.
لیدی باتلر ـ A London Irish at Loos
الیزابت تامپسون (۱۹۳۳ ـ ۱۸۴۶)، که بیشتر با نام لیدی باتلر شناخته میشود، نقاش برجسته صحنههای نظامی بریتانیا بود؛ آثاری از جمله «دفاع» یا «رانش رورک» (۱۸۸۰) و «اسکاتلند برای همیشه» (۱۸۸۱) از جمله کارهای شناخته شده او هستند.
در این آثار مقصود آشکار او به تصویر کشیدن شکوه میدان نبرد نبود، بلکه «بیطرفی و قهرمانی» جنگ بود. تامپسون در نقاشی آبرنگ که در ادامه می بینید گروهبان فرانک ادواردز از ایرلندیهای لندن را به تصویر میکشد. این گروهبان برخلاف دستور، فرمان حرکت را با یک توپ چرمی آغاز کرد؛ در حالی که او و تفنگدارانش در ۲۵ سپتامبر سال ۱۹۱۵ از لهستان به سمت آلمان حرکت می کردند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فوتبال جام جهانی ۲۰۲۲ قطر جام جهانی ۲۰۲۲ قطر قیمت طلا تعطیلی مدارس تيم ملی فوتبال ايران بازی فوتبال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۲۴۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!